تاملی بر واقعه غدیر
آیا تمام فرقه هاي اهل تسنن به حديث غدير و به ويژه كلام گوهر بار رسول خدا((صل الله علیه و آله و سلم) «من كنت مولاه، فهذا علي مولاه» اعتقاد دارند (و فقط با استدلال هاي بياني و عقلي سعي در ردّ حديث غدير دارند و يا اينكه به اصل سندي اين حديث، اشكالي وارد مي كنند.)
پاسخ:
در دهمين سال هجرت، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قصد زيارت خانه خدا را نمود، و تعداد 114 يا 120 يا 124 هزار در اين سفر آن حضرت را همراهي مي كردند. بعد از انجام مراسم حج، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با جمعيت، آهنگ بازگشت به مدينه كردند. هنگامي كه به غديرخم رسيدند، جبرئيل امين فرود آمد و از جانب خداوند متعال، اين آيه را آورد: «اي رسول ما، آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ كن».(1) امين وحي، از طرف خداوند به پيامبر امر كرد تا علي را ولي و امام، معرفي كرده و وجوب پيروي و اطاعت از او را به خلق ابلاغ كند.
آنان كه در دنبال قافله بودند رسيدند، و كساني كه از آن مكان عبور كرده بودند، بازگشتند، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: خار و خاشاك آن جا را جمع و برطرف كنند. هوا به شدت گرم بود، مردم قسمتي از رداي خود را بر سر و قسمتي را زير پا افكندند، و براي آسايش پيامبر چادري تهيه كردند، اذان ظهر گفته شد و پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نماز ظهر را با همراهان ادا كردند، بعد از پايان نماز، از جهاز شتر، محل مرتفعي ترتيب دادند.
پيامبر با صداي بلند، همگان را متوجه ساخت و خطبه خواند و در ضمن خطبه فرمود: خداوندا گواه باش، همانا من در انتقال به سراي ديگر و رسيدن به كنار حوض، بر شما سبقت خواهم گرفت و شما در كنار حوض بر من وارد مي شويد...، مواظب باشيد كه من پس از خودم دو چيز گران بها و ارجمند در ميان شما مي گذارم، چگونه رفتار مي كنيد، در اين موقع مردم بانگ بر آوردند: يا رسول الله آن دو چيز گران بها چيست؟ فرمود: كتاب خدا و عترت من مي باشد.
همانا خداي دانا و مهربان، مرا آگاه ساخت، كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد، تا در كنار حوض بر من وارد شوند، من اين امر را از خداي خود درخواست نمودم، بنابراين بر آن دو پيشي نگيريد از پيروي آن دو باز نايستيد و كوتاهي نكنيد، كه هلاك خواهيد شد.
سپس دست علي را گرفت و او را بلند نمود، تا حدي كه سفيدي زير بغل هر دو نمايان شد. مردم او را ديدند و شناختند، رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين گونه ادامه داد: اي مردم كيست كه بر اهل ايمان از خود آنها سزاوارتر باشد؟ مردم گفتند: خدا و رسولش دانا ترند، فرمود: همانا خدا مولاي من است و من مولاي مومنين هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. پس هر كس كه من مولاي اويم، علي مولاي او خواهد بود، و بنا به گفته احمد بن حنبل (پيشواي حنبلي ها) پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين جمله را چهار بار تكرار نمود.
سپس دست به دعا گشود و گفت: بار خدايا دوست بدار، آن كه او را دوست دارد و دشمن بدار آنكه او را دشمن دارد، ياري فرما ياران او را و خوارگردان خوار كنندگان او را. او را معيار، ميزان و محور حق و راستي قرار ده.
قبل از پراكنده شدن جمعيت، امين وحي، اين آيه را بر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نازل نمود: امروز دين شما را كامل نموده و نعمت را بر شما تمام كرده و دين اسلام را براي شما پسنديدم.(2) در اين موقع پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: الله اكبر، بر اكمال دين و اتمام نعمت و خشنودي خدا به رسالت من و ولايت علي ـ عليه السلام ـ بعد از من. جمعيت حاضر، از جمله ابوبكر و عمر به امير المومنين اين گونه تهنيت گفتند، مبارك باد مبارك باد، بر تو اي پسر ابي طالب كه مولاي من و مولاي هر مرد و زن مومني گشتي.(3)
آنچه ذكر شد اجمالي از واقعه غدير بود كه همه امت اسلامي اعم از شيعه و سني بر وقوع آن اتفاق دارند، زيرا بيش از سيصد نفر از بزرگان علماي اهل سنت به طرق مختلف حديث غدير و نزول آيات تبليغ و اكمال دين را مستنداً از زياده از صد نفر از صحابه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل نموده اند كه سلطان الواعظين، 60 نفر از مشهورترين و مورد اعتماد ترين علماي آنان را با كتاب هايشان كه حديث را نقل كرده اند نام مي برد كه از جمله آنها افراد ذيل است:
1ـ محمد بن اسماعيل بخاري در تاريخ خود ج1.
2ـ مسلم بن حجاج نيشابوري در ج2، صحيح مسلم.
3ـ ابي داود سجستاني در سنن خود.
4ـ محمد بن عيسي ترمذي در سنن خود.
5ـ امام احمد حنبل در ج4، مسند خود.
6ـ ابن تيميه احمد بن عبد الحليم در منهاج السنة.
7ـ ابوالقاسم بن عساكر در تاريخ دمشق.
8ـ ابوبكر خطيب بغدادي در تاريخ بغداد.
9ـ محمد بن يزيد ابن ماجه قزويني در سنن خود.
10ـ سيوطي در تاريخ الخلفاء.
عده اي از علماي اهل سنت مانند محمد بن جرير طبري مفسر و مورخ معروف قرن چهارم كتاب مستقلي به نام (كتاب الولايه) در مورد حديث غدير نوشته و حديث را از هفتاد و پنج طريق روايت نموده. احمد بن محمد بن سعيد بن عبدالرحمن كوفي معروف به ابن عقده در كتاب الولايه، حديث غدير را به يكصد و بيست و پنج طريق از صد و بيست و پنج تن از صحابه با تحقيقات بليغه نقل نموده است. ابوالقاسم حسكاني در كتاب الولايه، واقعه غدير را مشروحا با نزول آيات نقل نموده است.
ابوجعفر طحاوي در كتاب مشكل الآثار صفحه 308 مي گويد: اسناد اين حديث صحيح است و احدي را نسبت به راويان آن طعني نيست.(4) احمد بن محمد عاصمي در دين الفتي مي گويد: اين حديثي است كه امت اسلامي آن را با پذيرش دريافت نموده و با اصول موافق است.(5) ابوالفرج، ابن جوزي حنبلي در المناقب مي گويد: علماي تاريخ اتفاق دارند بر اين كه داستان غدير بعد از بازگشت پيغمبر از حجة الوداع در هجدهم ذي حجه بوده... و يكصد و بيست هزار تن اين حديث را از پيغمبر شنيده است.(6)
بنابراين سند اين روايت از ديدگاه اهل سنت هيچ اشكال و خدشه اي ندارد ولي عمده سخن اهل سنت در مورد حديث غدير اين است كه مي گويند كلمه مولا به معناي سرپرستي نيست، بلكه به معناي دوستي و محبت است. به عنوان نمونه فخر رازي در نهاية العقول، قاضي عضدالدين ايجي در المواقف، شاه صاحب هندي در التحفة الاثني عشريه، كابلي در صواقع، عبدالحق دهلوي در لمعات، قاضي سناء الله پاني پتي در السيف المسلول مي گويند: همانا لفظ (اولي) در گفتار رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ كه فرمود: الست اولي بالمومنين من انفسهم، مشتق از ولايت به معناي دوستي است، اولي بالمومنين يعني محبوب تر نزد مومنان است.(7)
آنان مي پندارند سبب ايراد اين خطبه چنان كه مورخين آورده اند ايجاد محبت مردم نسبت به علي ـ عليه السلام ـ بوده است زيرا جماعتي از صحابه كه در يمن براي همراهي با آن جناب تعيين شده بودند مثل بريده اسلمي، خالد بن وليد، و ديگر نامداران، هنگام مراجعت شكايت هاي بيجا از حضرت امير به حضرت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ عرض نمودند، چون جناب رسالت پناه ديد كه اين قسم حرف ها در ميان مردم شايع شده است و اگر او يك دو نفر را از اين شكايت ها منع كند محمول بر علاقه ايشان بر حضرت امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ مي شود. لهذا خطبه عام فرمود: اين نصيحت را با كلمه منصوص در قرآن آغاز كرد: الست اولي بالمومنين من انفسهم، يعني هر چه مي گويم از راه شفقت و خير خواهي مي گويم، محمول بر پاسداري كسي ننمايند و علاقه كسي را با من در نظر نياورند.(8)
بنابراين در پاسخ سئوال فوق بايد گفت: اهل سنت با استدلال هاي بياني و عقلي و لغوي، سعي دارند دلالت حديث را بر ولايت و امامت حضرت علي ـ عليه السلام ـ نفي كنند و براي اين هدف راه هايي كج و معوجي را رفته اند كه با هيچ معياري قابل پذيرش نمي باشند.
جام دینی؛درباره حديث غدير لفظ مولي با توجه به آياتي از قرآن چگونه سازگار است، چون در هيچ يك از موارد ياد شده، لفظ ولي به معني اولي به تصرف نيست. [به معاني متفاوتي اشاره دارد، ] كه به ترتيب عبارتنداز:[ (ياور، سزاوار، ارث، خويش و دوست,) آمده است؟
پاسخ:
ما منكر معاني فوق نيستيم در موارد ياد شده لفظ ولي به همان معاني است كه ذكر فرموده ايد. و اين معاني هيچ تعارضي با حديث شريف غدير ندارد، زيرا كلمه ولي در لغت عرب داراي هشت معنا است،(9) و از اين لحاظ مشترك لفظي است كه يكي از معاني آن اولي بودن در تصرف است. مثلا «ولي نكاح» به معناي كسي است كه متولي امر نكاح است و يا «وليعهد سلطان» كسي است كه پس از سلطان در امور سلطنت دخل و تصرف مي كند. بنابراين در لغت عرب لفظ مولي اختصاص به معاني بالا ندارد لذا نمي توان با استدلال به آنها تعارض و تنافي آنها را با حديث غدير اثبات نمود.(10) گذشته از اين كه معناي حقيقي ولي همان سرپرست و اولي به تصرف مي باشد، معاني ديگر آن از باب كثرت استعمال در برخي از مصاديق به دست مي آيد،(11) كه طبعاً معاني مجازي خواهد بود.
اما آن چه مهم است، تحليل و بررسي متن «حديث غدير» است، كه ببينيم كلمه «ولي» و «مولي» در آن به چه معنا است. به نظر ما قرائن و شواهد زيادي وجود دارد، كه دلالت مي كنند بر اين كه لفظ «مولي» در حديث شريف غدير به معناي اولي به تصرف و سرپرست مي باشد.
قرينه و شاهد اول:
اولين قرينه بر اين كه مراد و متصور از كلمه مولي در حديث شريف غدير، اولي به تصرف و سرپرست است، آن است كه اگر مقصود از «مولي» مراتب دوستي علي(عليه السلام) بود ديگر لازم نبود كه اين مسأله در چنين هواي گرم و سوزان مطرح گردد! مگر قرآن افراد جامعه با ايمان را برادر يكديگر نخوانده بود، چنانكه مي فرمايد:إنَّما المؤمنون إخوة مؤمنين و افراد با ايمان برادر يكديگرند.(12) مگر قرآن در آيات مختلف افراد با ايمان را دوست يكديگر معرفي نكرده است؟ و علي(عليه السلام) نيز عضو همان جامعه با ايمان بود ديگر چه نيازي داشت كه مستقلا درباره دوستي و مودت علي(عليه السلام) داد سخن دهد؟ معلوم مي شود اين اجتماع عظيم براي كار معمولي نبوده است بلكه مسأله اي بوده است كه سرنوشت آينده اسلام و امت به آن بستگي دارد و آن جز مسأله امامتوانتخاب رهبر معصوم از جانب خداوند چيز ديگري نمي تواند باشد.(13)
قرينه و شاهد دوم:
دومين قرينه اي كه دلالت دارد بر اينكه مراد از كلمه (مولي) اولي به تصرف و سرپرست است, آيه شريفه: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً» پس از نزول آيه پيامبر بسيار خوشحال گرديد، و شادمان شد. و دست علي «عليه السلام» را بالا گرفت و گفت: «سلموا عَلي عَلِي بامرة المؤمنين» به علي به عنوان ولي امر مؤمنين سلام كنيد، (السلام عليك يا امير المؤمنين). اگر مولي و ولي به معناي اولي به تصرف بودن نبود، معنا نداشت كه رسول اكرم(ص) پس از نزول آيه بفرمايد: الله اكبر عَلي اكمال الدين و اتمامالنعمة و رضاالرب برسالتي و الولاية لعلي بن ابي طالب بعدي. «خداي بزرگ كه دين را كامل و نعمت را تمام نمود، راضي شد به رسالت و پيامبري من و ولايت براي علي پس از من».
بنابر اين به طور قطع و يقين بايد بگوئيم كه كلمه (مولي) به معناي سرپرست و اولي به تصرف است.
شاهد و قرينه سوم:
بنابر نقل متواتر، پيامبر(ص) قبل از اعلام رسمي ولايت امير المؤمنين «عليه السلام» از مردم سئوال كرد «الست اولي بكم من انفسكم» اينكه چرا پيامبر سئوال كرد، در حقيقت اين سؤال ترجمه آيه شريفه 6 سوره احزاب است كه مي فرمايد: «النبي اولي بالمؤمنين من انفسهم» كلمه اولي در آيه شريفه به معناي اولي به تصرف است، پيامبر با استناد به اين آيه قرآن بود كه از مؤمنان مي پرسد: آيا من سزاوارتر و اولي به تصرف به جانهاي شما، نسبت به خودتان نيستم؟ مؤمنان پاسخ مثبت به او مي دهند.
شاهد و قرينه چهارم:
بهترين قرينه و شاهد براي تفسير معناي (مولي) گفتار و سخن كساني است كه در روز غدير حضور داشته اند و به حضرت تبريك و تهنيت گفته اند. از جمله خليفه دوم گفت: بخٍّ بخٍّ لك يا علي بن ابي طالب اصبحت مولاي و مولي كل مؤمن و مؤمنة.(14) همچنين حسان بن ثابت انصاري شاعر رسول خدا ابياتي را در آن روز سروده كه ناظر به معناي ولي و سرپرست وجانشين رسول خداست: يناديهم يوم الغدير نبيّهم بخم فاسمع بالرسول منادياً و قال ممن مولاكم و وليكم فقالوا و لم يبدُوا هناك التعامياً «روز غدير نبي اكرم «صلي الله عليه و آله» نگاه مي كرد، امت را و آنها شنيدند، نداي آن حضرت را كه فرمود: كيست مولاي و ولي شما؟ گفتند: خدا مولاي ما و توولي مائي واحدي نافرماني ننمود. پس به علي فرمود: برخيز يا علي به درستي كه راضي شدم بعد از من توهادي و امام اين مردم باشي».(15)
------------------------------
1. مائده : 67.
2. مائده : 6.
3. رضواني، علي اصغر، شيعه شناسي و پاسخ به شبهات، ج1، ص632 ـ 634، نشر مشعر. 1384ش.
4. اميني، عبدالحسين، الغدير، ترجمه جمعي از مترجمان، بنياد بعثت، تهران، ج2، ص216.
5. همان، ص217.
6. همان، ص217.
7. اميني، عبدالحسين، الغدير. ترجمه جمعي از مترجمان، ج2، ص317، همان.
8. مير حامد حسين، عبقات الانوار في امامه الائمه الاطهار، ج1، ص16، کتابخانه عمومي امام امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ اصفهان، 1366ش.
9. مجمع البيان، جزء 5و6 ،ص774.طبرسی.
10. تذكرة خواص الامة، سبط ابن جوزي، ص 20.
11. طباطبائي، الميزان، ج4، ص341. و نگاه كنيد به شبهاي پيشاور، ص619.
12. حجرات:10.
13. سبحاني، جعفر، پيشوايي از نظر اسلام، قم، انتشارات مكتب اسلام، 1374 ق، ص 238. شرف الدين آملي، المراجعات، نامه 58.
14. نگاه كنيد به: مجلسي، حق اليقين، 115. كه بحث كاملي را انجام داده كه هيچ يك معاني مولي بجز اولي به تصرف درباره حديث غدير كار برد ندارد و همچنين رجوع شود به نامه 58 كتاب ارزشميند المراجعات (رهبري امام علي در قرآن و سنت).
15. اميني، عبدالحسين، الغدير، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ دوم، 1372، ج1، ص29 ـ 34.
๑۩๑ سید مهدی رضوی:09381954355 ๑۩๑
نظرات شما عزیزان:
مـــــوضوعات مـــــرتبط: احــــــــادیث و روایــــــــات، حکایات، روایات مذهبی، بـایگانــــــی مـطالب زیبــــا، مطالب زیبا وخواندنی، داســــــتان هـــــا، داستانهای مذهبی، دانستنیــــــــــــها، دانستنیهای دینی، ،
بــــــــــرچـــسبهــا: كلام گوهر بار رسول خدا((صل الله علیه و آله و سلم) , حديث غدير , غدیر خم , واقعه قدیر , من كنت مولاه, فهذا علي مولاه , فرقه هاي اهل تسنن , پيامبر ,